اینجا پایین شهر است.
همان جایی که آسمانش رنگ دیگریست.وباران جور دیگرمی بارد ، آرام و با احساس.
و مردمانش همان هایی هستند که هیچگاه دروغ نگفتند و زیر پای کسی
را خالی نکردند و این شد وضع شان.باز هم خدا ر شکر که این پایین هستیم.
وبرادر کشی را نمی بینیم ، زمین زدن دختری را نمی بینیم.
نمی بینیم که بخاطر تکه ای نان "خدا" را به دروغ وسط می کشند.
و هنوز هم نمی توانیم فارسی صحبت کنیم و خوش به حال ما
که هنوز نمی دانیم "دربست" چیست؟!!
تنها دربست ما اتوبوسی است که صندلی های آن شکسته
و بچه ها روی سقف آن یادگاری نوشته اند.
بچه هایی که به جای مچ بند "NIKE" دست بند در دست دارند.
تنها عشقشان هم بازی با توپ گل آلود در زمینی خاکی است.
و هیچ کدام سوادی بالا تر از اول راهنمایی نداریم
باز هم خوش به حال ما که می دانیم "حسین(ع)"چندمین امام است.
از نظر افرادی به اصطلاح بالا مقام ما یک مشت آشغالیم.
و اما چیزی داریم که شما از آن محرومید ، "معرفت".
اینجا پایین شهر است.
میبنی زیبا نوشتن اینقدر که سخت میگیریم سخت نیست
از درد نوشتن همیشه قشنگ میشود
خواستم بگم...
یگذریم منم آپم بیا یه سری بهم بزن.خوشحالم میکنی.
و ما هنوز نمیدانیم دربست چیست ؟!!
.
.
.
.
توصیف اجتماع ما هنوز درگیر چه مسائل پیش و پا افتاده ایه .
.
.
.
.
کاش بجایی میرسیدیم که تمام هم و غم جوونامون خریدن آبروی کشورشون بود نه گز کزدن فاصله ی طبقاتی شون .
الهی آمین.