مادر کودکش را شیر می دهد
و کودک از نور چشم مادر
خواندن و نوشتن می آموزد
وقتی کمی بزرگتر شد
کیف مادر را خالی می کند
تا بسته سیگاری بخرد
بر استخوان های لاغر
و کم خون مادر راه می رود
تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود
وقتی برای خودش مردی شد
پا روی پا می اندازد
و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب می دهد و می گوید :
عقل زن کامل نیست ...
پ.ن.کسانیکه نمی خوانند تصور می کنند می دانند
اگر احساس می کنید این متن ارزش خوانده شدن دارد، لطفاً آنرا انتشار دهید
برادر و خواهر مسلمان و عزیز لطفا آشغال نریزید.
جون عزیزت آشغال نریز.
لطفا آشغال نریزید،با کمال تشکر.
لطفا آشغال نریزید.
لطفا آشغال نریزید،در صورت مشاهده برخورد میشود.
لعنت بر پدر و مادرش که آشغال بریزد.
بی ناموس آشغال نریز.
(بوووووق) که آشغال بریزد.
(با پوزش) جنده آشغال نریز.
و ...
بقیه رو شرم دارم بگم.
این است فرهنگ غنی ایرانی.